تولیدکننده:
نویسنده مسعود لعلی
انتشارات بهارسبز
يكي از اشرافزادگان انگليسي بعد از مرگ در قصر بزرگش تعدادي نقاشيهاي گرانقيمت به يادگار گذاشت. عموم مردم ميتوانستند كه گاهي بيايند و از آن نقاشيها ديدن كنند. روزي عدهاي آمدند و همانطور كه نقاشيها را نگاه ميكردند، آنها را تحسين كردند. خانم مسني در بين آن گروه بود كه حتي يك كلمه حرف نزد، اما به تمام نقاشيها نزديك ميشد و با دقت آنها را بررسي ميكرد. بعد از ديدن تمام نقاشيها، شخصي از ان خانم پرسيد: ((نظر شما در مورد اين تابلوها چيست؟)) خانم مسن با اشتياق جواب داد: (( عالي بود، من حتي ذرهاي گرد و غبار روي آنها نديدم.)) گاهي ما زيباييهاي زندگي را به خاطر اينكه در جست و جوي عيبهاي آن هستيم از دست ميدهيم. زندگي هنر يافتن روزنه در تاريكي است.